یک عصبشناس معتقد است که شغلهای تحمیلی، فقدان ارتباطات مناسب انسانی و بیتوجهی مدیران به شایستگی کارمندان میتواند در فرد احساس یاس و استرس ایجاد کند.
به گزارش میگنا، حسن عشایری در گفت وگو با فارس، با بیان تأثیر متقابل فرد بر شغل و بالعکس اظهار داشت: استرسهای شغلی را باید در تطابق فرد با شغل و شغل با فرد مطرح کرد. اولین قدم در پیشگیری از استرسهای شغلی این است که شغلی بر فرد تحمیل نشود، گام دوم ارتباطات افقی با همکاران و عمودی با مدیریت است.
وی با اشاره به علاقه مندی فرد به حرفهاش افزود: کسی که به کاری علاقه دارد، استرسی در آن احساس نمیکند. استرس وقتی به وجود می آید که به شغلش علاقهای نداشته باشد یا نتواند خود را با آن سازگار کند.
این عصبشناس، بهرهگیری از نیروی شایسته و کارآمد را در حفظ روان آنها و کاهش استرس شغلی مؤثر دانست و اظهار داشت: وقتی فردی کیفیت و توانایی بالایی دارد اما پایینتر از تواناییاش در نظر گرفته میشود، علاوه بر یأس، دچار استرس شغلی میشود، البته برعکس آن نیز وجود دارد.
عشایری گفت: اگر ارتباطات انسانی در محیط کار، سالم و مؤثر نباشد، استرس شغلی به وجود میآید. این عصبشناس گفت: در جامعهشناسی اصطلاحی به نام «کار از خود بیگانه» یا «از خود بیگانگی شغلی» وجود دارد. فرض کلی این است که هدف کار، ایجاد فضیلت برای افراد است و اگر از بدی حادثه و به دلیل مشکلات اقتصادی یا عوامل دیگر بخواهیم آن را انجام دهیم، دچار نارضایتمندی شغلی میشویم.
وی با اشاره به شرافتی که کار به انسان میدهد اظهار داشت: کار شرف انسان است. دنیا را کار یدی و ذهنی ساخته است. کار اگر از خودبیگانه باشد، «خود» که بخشی از شخصیت است و شامل خود عاطفی و خود اجتماعی و خود شناختی میشود به خطر میافتد.
وی افزود: «خود» در شغل هویت پیدا میکند، بنابراین بخشی از شخصیت را کار پر میکند. وی خاطرنشان کرد: برای شناخت استرسهای شغلی و راههای مقابله با آن میتوان در کارگاههای ویژهای که با این عنوان از سوی متخصصان بهداشت روان تشکیل میشود، شرکت کرد.
نکته مهم این است که مدیران مجموعهها با در نظر گرفتن استرسهای هر شغل نسبت به تشکیل این کارگاهها و دعوت از متخصصان مربوط اقدام کنند، زیرا برای همه افراد نمیتوان یک نسخه پیچید، مثلاً استرسهای یک کارگر در کارخانه با یک راننده تاکسی یا خبرنگار متفاوت است.
واقعا شغل افراد خیلی خیلی روی زندگیشون و شخصیتشون تاثیر گذاره