چگونه انتقاد جنسی را مطرح کنیم؟

 قبل از آن که چیزی به همسرتان بگویید که بوی انتقاد داشته باشد، به سوالات اساسی زیر پاسخ دهید:
به چه دلیل انتقاد می‎کنم؟ اگر دلیل خوب و سازنده‎ای ندارید. پس چیزی نگویید.
آیا بهترین زمان و بهترین مکان این‎جاست؟ اگر نه، از خود بپرسید، چه وقت و در کجا می‎توانم این نکات را مطرح کنم که روابط جنسی ما را بهتر کند؟
هنگام انتقاد به یاد داشته باشید که به جای تمرکز بر آن چه که در همسرتان نمی‎پسندید، بر رضایت خاطری که به شما می‎بخشد تأکید کنید. به جای آن که بگویید «دوست ندارم این طور با خشونت در آغوشم بگیری» بگویید «وقتی به آرامی نوازشم می‎کنی بیشتر لذت می‎برم» وقتی به جای مطرح کردن خواسته‎تان چیزی را مطرح می‎کنید که از آن بدتان می‎آید، خود و همسرتان را مجبور می‎کنید که به جای تمرکز بر احساس و حالت‎های جنسی، توجه خود را بر جزییات انجام آن متمرکز کنید.
وقتی خواسته‎هایتان را مطرح می‎کنید، مواظب باشید لحن کلامتان آمرانه نباشد. وقتی آمرانه بگویید «مرا به آرامی نوازش کن» مفهوم ضمنی آن این است «در غیر این صورت نمی‎گذارم به من دست بزنی» و به همین ترتیب خواسته‎ی شما نباید زمینه‎ی تهدید ایجاد کند: «اگر بلد نیستی مطابق خواست من رفتار کنی فکر دیگری بکنم!»
سعی کنید از چیزی انتقاد نکنید که همسرتان نمی‎تواند آن را تغییر دهد. انتقاد کردن از خصوصیات جسمی مثل اندازه‎ی آلت، شکل سینه و سینه‎ها انتقادی ظالمانه است، چون احتمالاً فقط جراحی پلاستیک می‎تواند چنین وضعیتی را تغییر دهد. انتقاد از تمایلات جنسی همسر نیز انتقادی غیر سازنده محسوب می‎شود.
مطالبی که کتاب‎‎ها و فیلم‎های سکس به شکلی اغراق‎آمیز درباره‎ی روابط جنسی عنوان می‎کنند، گاهی باعث می‎شود که زن و مردها از همسران خود انتظارات غیر واقع بینانه‎ای داشته باشند. در زندگی واقعی به ندرت اشخاصی پیدا می‎شوند که بتوانند ساعت‎ها بدون از دست دادن انرژی به فعالیت جنسی بپردازند. در زندگی واقعی، غالب مردم تمایلی به تجربه‎ی روش‎های نامتعارف جنسی ندارند. انتقاد از همسری که قادر به برآوردن توقعات واهی شما نیست، فقط این تأثیر را خواهد داشت که او را عصبی‎تر و خشمگین‎تر نموده و موجب شود که کمتر دوستتان بدارد.
جمله‎های انتقادی خود را بیشتر با لغت «من» به جای «تو» و به صورت میل و‌آرزو به جای بدگویی و تهمت زدن بیان کنید. مثلاً به جای «ریش‎هایت صورتم را می‎خراشد، چرا قبلاً اصلاح نکردی» بهتر است گفته شود: «وقتی صورتت نرم و اصلاح شده است، واقعاً لذت می‎برم و احساس خوبی به من دست می‎دهد.» انتقادی مانند «چرا اصرار داری موقع عشق ورزی چراغ خاموش باشد؟» نتیجه‎ی بهتری خواهد داشت، اگر که گفته شود «دوست دارم موقع عشق‎ورزی صورت و بدنت را ببینم.»
از انتقادهای گنگ و بی‎مسمی بپرهیزید. یک پزشک متخصص درمان مشکلات جنسی می‎گوید «اخیراً دیده‎ام که بسیاری از مراجعین من می‎گویند همسرشان آن‎ها را به خاطر کسالت بار بودن زندگی جنسی‎شان ملامت می‎کند. اما نکته‎ی اصلی در این شکایت چیست؟ کسالت بار بودن می‎تواند طیف رنگارنگی از مسایل و مشکلات جنسی را در بر بگیرد. آیا محیط رغبت‎انگیز نیست؟ زمان مناسبی انتخاب نشده؟ نوازش‎های عاشقانه سرسری گرفته شده؟ تنوعی در کار نیست؟ از همسر مورد انتقادتان، چه کاری ساخته است؟ انتقادی موثر است که واقعی و صریح باشد.»
برای تبدیل انتقاد منفی به انتقاد مثبت از کلمات و عبارات دیگری استفاده کنید. میان اعتراض نسبت به انتظارات برآورده نشده شما از روابط جنسی و این که از روابط جنسی چه انتظاری دارید، فاصله‎ی زیادی وجود دارد، و تنها پس از روشن شدن این مطلب است که همسرتان امکان می‎یابد به خواسته‎ی مشخص و معقول شما جامه‎ی عمل بپوشاند.
از همه‎ی این‎ها گذشته، آیا منطقاً می‎توانید از همسرتان انتظار داشته باشید که وقتی به رخش می‎کشید که در امور جنسی خشنودی شما را فراهم نمی‎کند، با احساس هم‎دردی به حرف‎هایتان گوش دهد؟ باید سعی کنید بر مواردی تمرکز کنید که برای خشنودی شما انجام می‎دهد، و سپس پیشنهادات سازنده‎ای برای بهبود روابط جنسی خود مطرح کنید.
از مقایسه اجتناب کنید. کشنده‎ترین نوع انتقاد این است که وجه امتیاز و مهارت‎های همسر فعلی‎تان را با همسر قبلی مقایسه کنید.
خود شما هم برای ایجاد رابطه‎ای بهتر و هیجان‎انگیزتر، مسوولیتی به عهده بگیرید و فقط از همسرتان انتظار نداشته باشید که دست تنها اقدام کند. زنی می‎گفت «خودم می‎دانم اوقاتی هست که نیاز به محرک اضافی دارم، بنابراین بخشی از کاری را که در این زمینه باید انجام شود، خودم به عهده می‎گیرم، مثلاً لباس شوق‎انگیزی می‎پوشم، احساسات عاشقانه‎ام را با خیال‎پردازی درباره‎ی یک صحنه‎ی عشقی یا یک رمان پرهیجان برمی‎انگیزم. خلاصه سعی می‎کنم فضایی احساساتی ایجاد کنم که در آن فضا بتواند تغییری صورت گیرد.
به همین ترتیب کمک کردن به همسری که سعی می‎کند انتقاد شما را بپذیرد، موثرتر از آن است که مثل ناظری خرده‎بین بنشینید و بپایید که او چه طور می‎خواهد بر اساس انتقاد شما تغییر کند.
مردی از زنش انتقاد می‎کرد که چرا دوست ندارد روش‎های گوناگون رابطه‎ی جنسی را تجربه کند، طرح این انتقاد با لحن عیب‎جویی سبب می‎شد که همسرش در ادامه‎ی رفتار خود مصرتر شود. تا این که مسأله را به شکل دیگری مطرح کرد «ببین! از نظر من هر جور و هر کاری بکنی همان خوب است.» در این جا بود که همسرش توانست آرامشی بیابد و تجربه را شروع کند. فراهم آوردن زمینه‎ی مناسب و ترغیب، به مراتب موثرتر از آن است که عجولانه درباره‎ی موضوع مورد نظر برای همسرتان تبلیغ و سخنرانی کنید. در درازمدت، هر تغییر مثبتی در رفتار جنسی به مشارکت متقابل هر دو طرف بستگی دارد.
یک راه موثر انتقاد، عملاً نشان دادن راه چاره در موقعیت مناسب است. اگر فکر می‎کنید که به زبان آوردن مطلبی، باعث رنجش می‎شود، احتمال آزردن دارد، و یا مطرح کردن یک خواسته در شکل خاصی دشوار است، به این امکان فکر کنید که شاید اگر با عمل خود و در موقعیت مناسبی به همسرتان نشان دهید که راه چاره چیست،‌ بهتر از هر گفته‎ای موثر باشد. زنی که خصوصاً از راه نوازش سینه‎اش تحریک می‎شد، از این که شوهرش به ندرت سینه‎هایش را لمس می‎کرد شکایت داشت و به همین خاطر به پزشک مشاور مراجعه کرده بود. پزشک از او پرسید «واکنش شما در این گونه موارد چگونه است؟»
زن در پاسخ گفت «ابتدا صبر می‎کنم تا شوهرم خودش شروع کند، و وقتی توجه نمی‎کند احساس می‎کنم طرد شده‎ام، فکر می‎کنم لابد سینه‎هایم خیلی کوچکند، یا عیب دیگری دارم که او رغبتی نشان نمی‎دهد. می‎خواهم از شوهرم بپرسم ولی نمی‎توانم خودم را راضی به این پرسش کنم، چون از جوابی که امکان دارد بدهد وحشت دارم.»
مشاور پیشنهاد کرد «دفعه‎ی بعد منتظر او نشوید، حرکت اول را خود شما شروع کنید، دستش را بگیرید و روی سینه‎هایتان بگذارید و عملاً با ملایمت ترغیبش کنید که آن طور که میل شما است رفتار کند و به او بگویید که از این کار لذت می‎برید. به این ترتیب می‎توانید رفتار عاشقانه‎ی او را در جهت دلخواه خود تغییر دهید.»
کلمات به ویژه هنگامی که به لحن اعتراض گفته شود، به تثبیت رفتار مورد انتقاد منجر می‎شود و اعمال وقتی از روی محبت انجام شوند، به افزایش آگاهی از نیاز همسر و کمک به او برای ابراز واکنش مطلوب می‎انجامد.
چگونه انتقاد جنسی را بپذیریم؟
وقتی همسرتان از شما انتقاد می‎کند، واکنش خود را کنترل کنید، برای آن که درجه‎ی اعتبار آن انتقاد را بسنجید، ابتدا ببینید که آیا منظور او را به خوبی درک کرده‎اید و آیا پیام آن را تشخیص می‎دهید؟ و به این منظور، همه‎ی ذکاوت و درک خود را به کار اندازید. از همسرتان بپرسید که منظورش از گفتن آن حرف‎ها یا انجام آن کارها چه بوده است. هیچ وقت فرض نکنید که منظور او را می‎دانید، در صورت لزوم، دریافت خود را از انتقاد مطرح شده تکرار کنید.
پیش از آن که شتاب‎زده در مورد مفهوم انتقاد نتیجه‎گیری کنید، آن را تفسیر کنید، مقصود اصلی همسرتان از بیان انتقاد را با چنین جملاتی بپرسید: «در این مورد بیشتر برایم توضیح بده.» یا «می‎توانی موضوع را بیشتر باز کنی؟» یا «دلم می‎خواست می‎دانستم این انتقاد چه احساسی در تو ایجاد می‎کند.» اگر انتقاد حالت کلی دارد، مثل ـ «روابط زناشویی دارد کسل کننده می‎شود» ـ از او بخواهید که بگوید از چه چیز مشخصی شکایت دارد، و پیشنهادش برای تغییر چیست؟
به همسرتان پیشنهاد کنید که نیاز و خواسته‎هایش را به طور مشخص بیان کند، «تو بعد از عشق‎ورزی مهربان نیستی، در حالی که من، در این موقع به توجه بیشتری نیاز دارم، دلم می‎خواهد در این موقع مدتی بغلم کنی،» برای این که انتقادی را به شکل سازنده بپذیرید، باید انگیزه‎ی همسرتان را از گفتن آن انتقاد بدانید. هر قدر هم که رنجیده باشید و یا در آن لحظه حالت دفاع به خود گرفته باشید، فراموش نکنید که باید هر چه زودتر علت انتقاد را پیدا کنید. باز هم باید سوالاتی مطرح کنید:
«آیا این حرف را برای این گفتی که مرا ناراحت کنی؟ یا برای این که خودت ناراحت بودی؟»
ـ «آیا انتقاد تو واکنشی بود به حرفی که من زدم، یا کاری که کردم باعث شد، ناراحت شوی و احساس سرخوردگی کنی؟»
ـ «آیا این انتقاد را مدت‎هاست در سرت می‎پرورانی؟ اگر این طور است چرا حالا آن را بروز دادی. چه اتفاقی افتاد که سبب شد آن را بگویی؟»
ـ «فکر می‎کنی انجام چیزی که از آن انتقاد می‎کنی، واقعاً در کنترل من است، و موردی است که می‎توانم تغییرش دهم، چطور؟». سعی کنید، انتقاد کننده را به جست‎وجوی انگیزه‎های ناخودآگاه خویش ترغیب کنید.
ـ اعتماد، مهم‎ترین عامل در پذیرش یک انتقاد سازنده است. به عبارت دیگر اگر حرف همسرتان نسنجیده یا حتی غیر منصفانه هم باشد، باور داشته باشید که او صمیمانه برای حفظ رابطه‎اش با شما تلاش می‎کند.
ـ در بسیاری از موارد اعتماد نادیده گرفته می‎شود، زیرا طرفین از تأثیر عاطفی انتقاد جنسی آگاهی ندارند. در یکی از جلسات مشاوره، پزشک از زنی پرسید، اظهار نارضایتی شوهرش چه احساسی در او برانگیخت. زن گفت «عصبانی شدم و احساس حقارت کردم.»
پزشک یادآوری کرد: «اما عصبانیت و احساس حقارت که فقط دو بر چسب هستند و چه بسا اصلاً جنبه‎ی واقعی نداشته باشند. واکنش عاطفی شما چه بود؟»
زن جواب داد «گمان می‎کنم گریه را سردادم. احساس می‎کردم که نفسم تنگ شده» پزشک به طرف شوهر برگشت و گفت «آیا عمداً آن حرف‎ها را زدی که همسرت را ناراحت کنی؟»
شوهر بی‎درنگ جواب داد «نه، به خدا! نه، نمی‎خواستم ناراحتش کنم، من واقعاً دوستش دارم.»
ـ بدون اعتماد و تفاهم متقابل، روند انتقاد می‎تواند به شرطی شدن انتقاد جنسی منفی منتهی شود. پزشک دیگری حکایت زن و شوهری را تعریف می‎کرد که زندگی جنسی لذت بخش آن‎ها به سردی گرایید؛ زیرا هر دوی آن‎ها نسبت به انتقادات طرف مقابل، (اعم از واقعی یا واهی) واکنش بدی نشان می‎دادند:
«هر بار که یکی از آن‎ها می‎رنجید، دفعه‎ی بعد با رد کردن پیشنهاد طرف مقابل از او انتقام می‎گرفت. پس از چندی، اختلافات آن‎ها به حوزه‎ی روابط جنسی نیز سرایت کرد و روابط جنسی آن‎ها که زمانی از حالت فعالی برخوردار بود محدود و متوقف شد. آن‎‎ها به جای آن که صادقانه به بیان رنجش‎های خود بپردازند، باخودداری از برقراری رابطه‎ی جنسی، ناراحتی خود را ابراز می‎کردند».
پوشش «راست‎گویی»اگر چه در مورد بی‎پرده سخن گفتن درباره‎ی مسایل جنسی فراوان سخن گفته می‎شود و بسیاری از زن و شوهرها هم برای دستیابی به آن مصّر هستند، اما ذکر این نکته لازم است که هر چند رابطه‎ی جنسی خوب، به گفت‎وگویی صریح و بی‎پرده بستگی دارد، اما درپاره‎ای موارد صراحت بیش ازحد، زیان آور است.
«کارل تاوریس» روان‎شناس می‎نویسد «درست است که باید رک و راست باشیم ولی باید بدانیم چه وقت و چگونه؟ … بین راست نگفتن و دروغ‎گویی تفاوت آشکاری وجود دارد. خودداری از پراندن یک حرف راست زیان‎بار، دروغ‎گویی محسوب نمی‎شود و این تصمیم خودپسندانه که به هر قیمتی باید راست‎گو بود، گاهی می‎تواند خیلی گران تمام شود.»
انتقاد بیش از حد صادقانه، پوششی برای مقاصد پلید است که غالباً هم نتایج بدی به بار می‎آورد. مثلاً زنی از شوهرش می‎پرسید آیا از رابطه‎ی جنسی‎شان راضی هست یا نه؟ تحت شرایط عادی مرد می‎تواند جواب مثبت بدهد و یا به نحوی از پاسخ طفره برود، اما اگر این مرد مثلاً از موضوعی ناراحت باشد، که ربطی هم به مسایل جنسی نداشته باشد، به صرف این که باید راست‎گو بود، در جواب زن می‎گوید: «نه چندان، روابط ما به ندرت جذاب بوده و تو اصلاً عشق بازی بلد نیستی.»
زنی را در نظر بگیرید که معمولاً به رضایت جنسی نمی‎رسد. در این گونه موارد با احساس و علاقه‎ای که به شوهرش دارد ممکن است بگوید «خیلی عالی است، از این که همسری مثل تو دارم احساس خوشبختی می‎کنم.» برای ایجاد وحدت بیشتر در زندگی زناشویی این جواب بهتر از آن صداقت بی‎معنی است که «ای … چی بگم؟ زیاد نه» به عبارت دیگر، راست‎گویی و بی‎پرده صحبت کردن بدین معنی نیست که خود را موظف به گفتن حقایق آزاردهنده بدانیم، تنها هنگامی باید چنین کنیم که بدانیم نفع گفتنش بیشتر از نگفتن است.
مساله‎ی اساسی این است که بدانیم، یا دست کم حس کنیم، که چه وقت صراحت و رک گویی در انتقاد ممکن است به جای مفید بودن، احساس طرف مقابل را جریحه‎دار کند. تاوریس می‎گوید، صداقت سازنده باید به بهبود مناسبات با دیگران کمک کند. صداقت مخرب فقط می‎گوید، که طرف مقابل غفلت کرده. بنابراین مهم است که پیش از بیان یک انتقاد، آن مفهومی را که در پس صداقت نهفته است درست ببینیم. از خودتان بپرسید: چرا این حرف را می‎زنم؟ هدف از گفتن این کلمات چیست؟ چرا درباره‎ی مسایل جنسی دارم «صداقت» بیشتری به کار می‎برم، تا درباره‎ی چیزهای دیگر!؟
کلام آخر این که، زوج‎هایی که قادرند مهم‎ترین نیازها و احساسات جنسی خود را با یکدیگر در میان گذارند ـ که خواه و ناخواه مشمول انتقاد نیز می‎شود ـ به گفته‎ی خودشان آن‎هایی هستند که روابط خوبی با یکدیگر دارند. هلن کاپلان مشاور مسایل زناشویی می‎گوید، «سعی در برقرار کردن روابط جنسی دل‎پذیر، بدون ایجاد یک رابطه‎ی کلامی موفقیت‎آمیز، مانند سعی در یاد گرفتن تیراندازی با چشم بسته است.» با گفت و گو کردن، روابط جنسی به سطح بالاتری ارتقا می‎یابد، سطحی که «برژیت برافی» در کتاب خود به نام «فلش» توضیح داده است:
مارکوس تصور می‎کرد وقتی که زن بگیرد، رابطه‎ی جنسی‎شان در سکوتی عمیق که فقط صدای حرکات خودشان قادر به شکستن آن است انجام خواهد شد اما نانسی درباره‎ی وظیفه‎ای که بر عهده‎ی او بود با صدایی آرام و دلنشین برایش صحبت کرد، و احساسی را در او برانگیخت که وقتی در این کار توفیق یافت، تا مدت‎ها لحن صدای او را در گوش خود احساس می‎کرد.
منبع: کتاب هیچ کس کامل نیست،هندری وایزینگر

دیدگاهتان را بنویسید