در ترم جاری کلاسی دارم برای دانشجویان دکترای بهداشت باروری در دانشگاه علوم پزشکی تهران – محل ماموریت شغلی فعلی ام- تحت عنوان “جامعه شناسی بهداشت باروری”. تمام تلاش ما در این کلاس ها این است که حتی المقدور دیدی اجتماعی فرهنگی به کارکنان و افراد درگیر در ارائه خدمات بهداشتی درمانی بدهیم، به این ترتیب که یادشان نرود ایشان که از جایگاه و منظری پزشکی با فرد مقابل شان که برای دریافت کمک مراجعه کرده، روبرو می شوند، با یک انسان با تمام ابعاد وجودی اش سرو کار دارند، انسانی که درد و رنج اش به بعد فیزیکی یا جسمانی بدن اش محدود نمی شود، و در یک رابطه ی انسانی که میان پزشک و بیمار یا هر فرد دیگر ارائه کننده ی خدمات بهداشتی و درمانی برقرار می شود، الزاماً تخصص حرفه ای پزشکی شان نیست که تاثیر گذار است. یک فرد بیمار یا مراجعه کننده، که در شرایط “نابرابر”-ی از لحاظ اقتدار، در اختیار اراده ی یک پزشک یا پرستار کارآزموده قرار می گیرد، در وهله ی اول یک انسان است که نیاز به حفظ احترام، رعایت اخلاق، محبت، و عواطف انسانی دارد، نمی بایستی به او صرفاً به عنوان ماشینی که پیچ و مهره اش شل شده نگاه کرد! یا صرفا ً به عنوان یک مورد (case) فلان بیماری، که بتوان حتی بدون رد و بدل کردن نگاهی، یا گوش سپردن به حرف ها، مشکلات و درد دلش، به مداوای او پرداخت. می دانم با توجه به همه ی مسائل و هزینه های مادی و زمانی و فشار کاری و کاستی ها در شرایط فعلی نظام بهداشتی درمانی مان چنین صحبت هایی “ایده آلی” به نظر می رسد، اما به هر حال، هر قدمی در آن جهت، می تواند ارزش و اثر خود را داشته باشد. آگاهی رساندن و هوشیار کردن اولین قدم است که از هریک از ما برمی آید در هر جایگاهی که برای مان فراهم می شود!
اخیراً در جریان برگزاری هشتمین کنگره ملی سلامت خانواده که جهاد دانشگاهی واحد علوم پزشکی تهران با همکاری پژوهشکده سلامت خانواده دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار کرد، سخنرانی ای تحت عنوان “حمایت های اجتماعی زنان باردار” در پنلی تحت عنوان “ارتقای سلامت بارداری” در محل سالن اصلی مرکز همایش های رازی، روز هشتم خرداد ۱۳۹۱ بر مبنای مطالعاتم در این زمینه ارائه کردم که بخش هایی از آن را که ممکن است برای شما هم جالب باشد در اینجا تکرار می کنم:
در ارتباط با تجربیات زنان در جریان بارداری و زایمان، آنچه زنان آن را “مراقبت و حمایت از مادر” درک می کنند عبارت است از:
ارتباطات خوب کلامی- کادر درمانی فقط حرف نزنند، بلکه همچنین بشنوند
به عنوان فرد با ایشان به خوبی رفتار شود- شناسایی و درک شوند
حس اختیار عمل و قدرت انتخاب داشته باشند
حس اعتماد و اطمینان خاطر در ایشان ایجاد شود(نسبت به خود و نسبت به مراقبت کنندگان)
احساس کنند که مراقبت کنندگان به ایشان حساس هستند و عاطفه و دوستی نشان می دهند
تحقیقات در باره ی گروه های قومی مختلف و پایگاه اقتصادی اجتماعی مختلف (طبقات اجتماعی)، نیز این یافته ها را تایید می کند، با اینحال، برخی تفاوت ها در تجربه ی زنان از دریافت خدمات بهداشتی مشاهده شده است: مثلا در مورد گروه های قومی یا اقلیت ها، مشکل اصلی شان در مسائل ارتباطی است و مشکلات کلامی (مثلاً یک کرد زبان، یا ترک زبان ممکن است در مواجه با پزشکی که به زبان او آشنا نیست نتواند به راحتی به تبادل اطلاعات، کسب آموزش و راهنمایی نائل شود. بسیاری از کادر خدمات درمانی ممکن است در مواجهه با چنین افرادی به سادگی از کنار این مسئله ی حساس بگذرند)
زنان متعلق به طبقات اجتماعی اقتصادی پایین و کم درآمد، عدم دسترسی به اطلاعات و آموزش لازم را به عنوان مشکل در دریافت حمایت اجتماعی ذکر کرده بودند
شایان توجه است که، مهمترین بخش از خدماتی که زنان از ماماها دریافت کرده بودند و بیشترین ارزش را برایش قائل بودند «حمایت عاطفی ای» بود که از ایشان دریافت کرده بودند!
و همین ادراکِ دریافت و بهره مندی از حمایت عاطفی، با تجربه ی زایمان مثبت تر/موفقیت آمیزتر همبستگی نشان داده بود!
✒ پذیرش و نوع برخورد کارکنان ارائه خدمات بهداشتی ✒ تشویق کردن شان و دلگرمی دادن به ایشان ✒ حس امنیت و اطمینان خاطری که ایجاد شده بود ✒ تلاش شان برای کاهش درد ✒ توجه ویژه نسبت به فردیت ایشان/ نیازهای فردی شان ✒ احترامی که دریافت شده بود ✒ کمک و راهنمایی در خصوص یادگیری شیوه ی تنفس و آرامش-یابی، و ✒استمرار این حمایت نیز به عنوان مهمترین عوامل مرتبط شناسایی شده بود
و البته همه اینها گفته شد اما به خاطر داشته باشیم که زنان باردار هم از منابع سنتی حمایت، یعنی همسر، خانواده، دوستان، همسایگان، و نیز از منابع جدیدتر و رسمی تری که در نتیجه ی فرایند “پزشکی شدن زایمان” پدیدار شده یعنی اولیای بیمارستان ها، پزشکان و پرستاران، و ماما ها می توانند حمایت اجتماعی دریافت کنند، و متاسفانه ما در جامعه ی خودمان، برای این منابع سنتی ارائه ی حمایت اجتماعی نیز معمولاً آموزش و راهنمایی های لازم را تدارک نمی بینیم، و حتی زمینه هایی را که در کشورهای غربی به این منظور و در راستای تامین حمایت اجتماعی لازم جهت ارتقای سلامت بارداری، فراهم شده است نظیر مورد “حضور همسر در جریان زایمان در کنار فرد زائو”، را مجاز نمی دانیم. نکته ای که بسیار حائز اهمیت است و لازم است تا اولیای نظام بهداشتی و درمانی ما به آن توجه بفرمایند.
مطالعات در انگلستان نشان داده که چگونه حمایت اجتماعی در دوران بارداری زنان به نتایج زیر منجر شده است:
حمایت اجتماعی، سلامت روان شناختی و همچنین جسمانی زنان را تحت تاثیر مثبت قرار داده بود
زنانی که از شبکه ی اجتماعی حمایتی، برخوردار شده بودند رابطه ی بهتری با فرزندان شان برقرار کرده بودند و به مسئولیت های نقش مادری به شکل بهتری پاسخ داده بودند
این مادران از توانمندی، و اعتماد به نفس بهتری در ایفای نقش مادری و برخورد با نیازهای کودکان شان برخوردار شده بودند
به عبارت دیگر، مطالعات در زمینه ی مداخلاتی در ارتقای میزان و اشکال حمایت اجتماعی در جریان عملکرد ماماها نشان داده است که این اقدامات منجر به:
کاهش اضطراب زنان باردار
کاهش ترس از زایمان و ارتقای احساسات مثبت درباره ی آن
افزایش اعتماد به نفس زنان باردار
و کاهش بیماری های جسمانی و روان شناختی شان شده است
و نهایتاً میزان رضایت زنان از فرایند زایمان را افزایش داده است
نویسنده: دکتر شیرین احمدنیا